یا جاری اللصیق ...

۳۸ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

"درس اول از کتاب دینی سال دهم: «هدف آفرینش».
فکرش را بکنید، باید در دو جلسه، یعنی چیزی حدود دو ساعت و نیم هدف آفرینش این جهان را برای کلی دانش‌آموز توضیح بدهی.
همه سال را هم اگر درباره همین مساله حرف بزنیم، هنوز هم کم گفته‌ایم.
جلسه قبل با بچه‌ها بحث کرده بودم و کلی سوال برای‌شان درست شده بود.
این جلسه، سمت راست تخته نوشتم هدف آفرینش و بعد از سمت چپ شروع کردم. پرسیدم ما داریم چه کار می‌کنیم؟ کاغذ کوچکی را بین بچه‌ها توزیع کردم و خواستم رویش سه کار مهمی را که این روزها به اختیار خودشان انجام می‌دهند بنویسند. کار مهمی یعنی کاری که بیشترین وقت را ازشان می‌گیرد یا بیشتر از همه به آن فکر می‌کنند.
بعضی از کارهای‌شان را گفتند و روی تخته نوشتم: مردم‌آزاری!، بازی، خوردن، خوابیدن، درس‌خواندن، ورزش، کار و آخر سر هم موارد منکراتی!.
تمام که شد، پرسیدم چرا این کارها برای‌مان مهم شده؟ چرا این‌ها را انجام می‌دهیم؟
یکی گفت چون دوست داریم، گفتم چرا دوست داریم؟ یکی گفت خب چون بهشان نیاز داریم. نوشتم ما به چیزهایی نیاز داریم برای همین بهشان علاقه‌مند می‌شویم و بعد انجام می‌دهیم و عادت‌مان می‌شود.
گفتم درست است اما کافی نیست، بعضی وقت‌ها ترس از چیزی ما را به آن علاقه‌مند یا به کاری ترغیب‌مان می‌کند، خیلی وقت‌ها تبلیغات، علایق ما را شکل می‌دهند و ما را به سمت کاری سوق می‌دهند.
کار که به این‌جا رسید، گفتم خیلی از آدم‌ها سطح تفکرشان تا میانه‌های این راه است. کاری را انجام می‌دهند که دوست دارند اما هیچ وقت فکر نمی‌کنند چرا دوستش دارند. دلیل کارهای‌شان «دوست‌دارم»، «دلم می‌خواهد» و «عشقم کشید» است.
عده کمی، قدری بیشتر فکر می‌کنند و علاقه‌های‌شان را بر اساس نیازها تنظیم می‌کنند.
گروه خیلی کم‌تری هم هستند که درباره نیازهای‌شان هم فکر می‌کنند. دنبال پیدا کردن نیازهای واقعی‌شان هستند، حواس‌شان هست خیلی وقت‌ها ما هوس‌ها را با نیازها اشتباه می‌گیریم و دنبال هوس‌ها می‌رویم. هوس پول بیشتر، هوس قدرت بیشتر، هوس خودنمایی و این‌ جور چیزها.
گفتم این آدم‌ها باید یک ملاک داشته باشند که نیاز را از هوس تشخیص بدهند، پرسیدم چه جور ملاکی می‌شود پیدا کرد؟ چه جور دلیل و منطقی؟
کسی جوابی نداشت.
گفتم ساده‌اش می‌شود این: نیازها چیزهایی هستند که ما رشد می‌دهند و هوس‌ها آن‌ها که به ما آسیب می‌زنند. 
سوال‌های من اما تمامی نداشت، آهسته گفتم حالا چه چیزی .

از ابتدای کلاس تا به این‌جا با سوال بمب‌باران‌شان کرده بودم و حالا رسیده بودیم به قدم‌های آخر.
گفتم هر چیز که در این جهان در مسیر هدف آفرینش باشد، رشدمان می‌دهد و هر چیز بر خلاف هدف آفرینش، آسیب‌مان می‌زند. مثل رودخانه‌ای که اگر هم‌سو با جریان آبش باشی، به اقیانوس می‌رسی و اگر در مسیر خلاف جریان آب باشی، خسته و درمانده و ناکام می‌مانی.
اهمیت شناخت هدف آفرینش این‌جاست. قرار است تلاش کنیم و ملاکی پیدا کنیم برای درستی و نادرستی انگیزه‌های رفتارهای‌مان.
حالا نگاه کنید به این هستی، ببینید هدفی برایش پیدا می‌کنید؟ ببینید هدفی برای آفرینش انسان پیدا می‌کنید؟
همه هستی در تعامل با ما دو کار مهم می‌کند. اول این‌که بستر زنده بودن را برای‌مان مهیا می‌کند و دوم این‌که مسیر شناخت را برای ما باز می‌کند، مسیر شناخت خدا را.
از تماشای سنگ‌ریزه‌های پای یک گلدان تا ستاره‌های آسمان، می‌توان ردی از خدا پیدا کرد و راه به شناخت خدا باز کرد، می‌توان، اگر ما هستی را با چشم باز ببینیم و خوب توجه کنیم.
هر کس، به هر اندازه خدا را بشناسد، می‌تواند همان‌قدر خدا را بندگی بکند. این همان است که در قرآن فرمود: «ما جن و انسان را خلق نکردیم، مگر برای این‌که ما را عبادت کنند.»
گفتم اجازه بدهید آخرین سوال را هم بپرسم، وقتی از عبادت کردن حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟
گفتم ریشه عبادت از عبد است، عبادت یعنی بندگی کردن، یعنی آقا نبودن. یعنی ندیدنِ خود و شکستنِ خود و سر فرود آوردن در برابر کس دیگر. بندگی کردن یعنی خودت را از برج عاج منیّت، پایین پرت کنی.
اگر کسی خودش را از برج خویش‌خواهی پایین انداخت، آن‌قدر اوج می‌گیرد و بالا می‌رود که در خیال هم نمی‌گنجد. مسیر آفرینش این‌طور است، قانون هستی این است، هر چه بیشتر بنده باشی، بیشتر سروری، هر چه بیشتر خودت را نخواهی، بیشتر می‌خواهندت، هر چه بیشتر سکوت کنی، جهان را بیشتر پر می‌کنی.
تمام شد.
گفتم حالا برای هفته بعد، همان سه کار مهمی را که روی برگه‌ها نوشته‌اید، برای خودتان تحلیل کنید. قدم به قدم. ببینید چقدر هم‌سو با مسیر هستی هستید؟ چقدر کارهای‌تان شما را رشد می‌دهد؟ اصلا چقدر از معنا و جهت و نتیجه کارهای‌تان مطلع هستید؟"

mrarasteh@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۳
Ham Saie

" در این جهان کمتر دو چیزی به اندازه‌ی «قدردانی» و «عادت» مخالف و ناقضِ هم‌اند. قدر چیزی را دانستن یعنی که هر دم از او به شگفت آمدن، یعنی که متوجه بودن.
به محض خو کردن به هر چیز فراموشش می‌کنیم؛ خواه اخم مردم پراگ باشد، خواه لبخند مردم واشینگتن، خواه این باران پاییز که نرم می‌بارد، خواه رفیق خوبِ درست، خواه تک‌درختِ وسط حیاط، خواه او که دوستش می‌داری و خواه حتا نفسی که می‌کشی. خو کردن یعنی حذف جزئیات. به هر چه خو کنی فراموشت خواهد شد که قدردانَش باشی. حتا نفسِ «مفرح ذات» هر نفسی نیست، تنها آن نفسی است که قدردان و متوجه‌اش هستیم.
حتما حواس‌تان به تفاوت ظریفی که میان «خو کردن» و «اُنس گرفتن» وجود دارد هست. 
مأنوسِ کسی یا چیزی یا جایی که باشید درباره‌ا‌ش دقیق می‌شوید. اگر فقط خو کرده باشید اما عادت، هوشیاری و کنج‌کاوی و توجه را، لذت تماشا را از نگاه‌تان می‌گیرد. شگفتا که چیزها به محض «همیشه» شدن فراموش می‌شوند. 
مولانا می‌گوید «چشم تو وقفِ باغِ او». به پاییز پشتِ فنجان قهوه‌ام نگاه می‌کنم و با خودم می‌گویم اگر بخواهی باغ را ببینی باید چشم خود را وقف آن کنی و باغ در هر چیز و همه چیزی هست. مثلا دیدنِ باغ آدم‌ها، یعنی دیدن آن گوشه‌ی خُرم وجودشان که هرچه کمتر به آن عادت و بیشتر دقت کنیم، بیشتر می‌بینیم و بیشتر سپاس‌اش می‌گزاریم. 
آن وقت به زندگی و آنها که دوست‌شان می‌داریم قدرشناسانه نگاه‌ می‌کنیم، در دل‌مان قند آب می‌شود و با خودمان تردید می‌کنیم که: «ندانم باغ فردوس است یا بازار عطاران». "

Fahimeh Khezrheidari

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۶ ، ۰۶:۳۹
Ham Saie
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۹
Ham Saie



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۶ ، ۱۱:۰۱
Ham Saie

 



مدت زمان: 4 دقیقه 16 ثانیه  click

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۲۰:۵۰
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۸:۱۰
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۷:۱۰
Ham Saie

حسب گزارشات دریافتی نوه دار شدیم ...


 

 

 


مدت زمان: 3 دقیقه 37 ثانیه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۰۵
Ham Saie

بیم شاخه علم است و امید شاخه یقین است، و حب شاخه معرفت .

نشان بیم گریختن است و نشان امید طلب ، و نشان حب، آن است که در ایثار آنچه که را دوست دارد دریغ نورزد.

پس چون علم در سینه مؤمن تحقق یابد، ترس پدید آید و چون خوف، درست آید، گریز از غیر خدا پیش آید و چون کسی بگریزد، نجات یابد

 و چون نور یقین بر قلب تابیدن گیرد، فضل الهی مشاهده شود و چون یقین در او رسوخ کند، امید پدید آید و چون شیرینی امید بچشد، در طلب آن شود.

چون به طلب برخیزد، گم شده خویش را بیابد و چون نور معرفت تجلی یابد، نسیم محبت و عشق در قلب وزیدن گیرد و چون نسیم محبت وزیدن گرفت، و انسان در سایه محبوب انس یابد و او را بر ماسوایش ترجیح دهد و به اوامرش مبادرت و از نواهی اش اجتناب ورزد و آن دو را بر هر چیزی مقدم بدارد. هرگاه با رعایت اوامر و نواهی محبوب بر خوان انس او نشیند، به روح مناجات قربش و اصل خواهد گشت.

این اصول سه گانه مانند: حرم، مسجد و کعبه است که اگر کسی داخل حرم شود، از خلق ایمنی یابد و چون داخل در مسجد شود و بر اندام او از آلودگی به گناه ایمن باشد و اگر داخل کعبه شود، قلبش از اشتغال به چیزی جز ذکر خدای تعالی در امان ماند.

پس ای مؤمن! چنانچه در حالی هستی که اگر در آن حالت بمیری، با رضایت خاطر خواهی مرد، بر توفیق و حفظ الهی شاکر باش؛ و اگر چنین نیستی، خویش را به حالتی نیک و درست انتقال ده و بر عمری که در غفلت گذرانده ای پشیمان شو و در تطهیر ظاهرت از گناهان و پالایش باطنت از عیوب و کاستیها از خدای تعالی مدد بجوی و قلبت را از دام غفلت برهان و آتش شهوت را در خرمن نفست خاموش نما ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۶:۱۴
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۱۸
Ham Saie
"حتى اذا اتوا على واد النمل قالت نملة یایها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان و جنوده 
و هم لا یشعرون ...
فتبسم ضاحکا ..."
به سان موری که جان دادم به زیر قدوم غملشگر سلیمانیت  
و تو دانستیو به حال من خندیدی ...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۵:۵۲
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۶:۵۷
Ham Saie
در بیابان طلب گرچه ز هرسو خطریست
میرود حافظ بیدل بتوالای تو خوش ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۷
Ham Saie

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۶:۰۷
Ham Saie
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۵۳
Ham Saie

یک حدیث هم بخوانم که اوقات شما به جا بیاید؛ راوی میگوید: از حضرت صادق (ع) پرسیدم: «بِأَیِّ شَیٍْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟» یابن رسول الله! چه راهی هست که ما بفهمیم مؤمن هستیم یا دیگری مؤمن است؟، حضرت فرمود: ببینید تسلیم به خدا دارد؟ رضایت دارد به آن چیزی که وارد می شود بر او؟«المؤمن لا تختله کثرة المصائب»، مؤمن سختی ها را یک چیزمعمولی میداند و زیادی سختی ها او را از تسلیم و رضا به قضای الهی باز نمی دارد، در تمام شرایط همان تسلیمی که دارد، دارد! خداوند یک اعلامیه دارد، یک اعلامیه دیگران می دهند و یک اعلامیه خداوند متعال می دهد. اعلامیه حضرت حق این است: یقول الله عزّ و جلّ مَن لَم یَرضَ بقَضَائی وَ لَم یَشکُر لنَعمَائی و لَم یَصبِر عَلَی بَلائِی فَلیَتّخِذ رَبّاً سِوَائِی»؛ اگر کسی در بلاهای من صبر نمی کند و به قضای من رضا نمی دهد،برای خود رب دیگری بگیرد! آدم خوب این طور است (کالحَمامَةِ الَّتی تُوخَذُ فَراخُها مِن وَکرِها ثُمَّ تَعُودُ إلیه) کبوترمی بیند بچه هایش را جلویش سر می برند،اما دو مرتبه سرش را پایین می اندازد و با کمال تسلیم در لانه اش میرود، بنابراین اگر بخواهی بفهمی که مؤمنی یا نه؛ ببین که تسلیم در برابر اراده الهی و در برابر حوادث داری یا نه! . .

tabatabaei14

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۴
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۷:۵۰
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۷:۱۲
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۰۲
Ham Saie

مادر و پدر که باشی حاضری تمام درد و بیماری فرزندت را به جان بخری که شاهد یک لحظه بی قراریش نباشی  .جانم به جانهایی آنچنان بستست که میخواهم سرنوشت، تمام غمها و غصه ها و فقدانها و گرفتاریشان را به پای من بنویسد که لحظه ای غم نگاهشان را نبینم ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۰۵:۵۷
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۱۷:۲۴
Ham Saie
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۱۷:۴۹
Ham Saie
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت برو بگماشتیم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۶ ، ۱۷:۱۷
Ham Saie
از بن هر مژه ام آب روانست بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۶ ، ۱۸:۱۳
Ham Saie
اینچنین موسمی عجیب باشد
که ببندند میکده بشتاب ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۴۲
Ham Saie

بنشین لیلا ! این طور با چشم های غم گرفته و اشکبار ، به من خیره نشو. من آتش این دل سوخته را؛ این نگاه غمزده را بیش از این تحمل نمی توانم کرد. هر چند تو هر روز بر زخمهای من مرهمی تازه گذاشتی و من هر روز بر جگر دندان گزیده ی تو جراحت تازه ای نشاندم ، اما کیست که بتواند این همه غم را در نگاه یک زن ببیند و تاب بیاورد؟! این سیل اشک آتش گون از زیر پایش جاری شود و ایستاده بماند؟!

 بیا لیلا ! بیا و تاب بیاور و آخرین ورقهای حادثه را هم از چشمهای من بخوان! من دیگر بنای زنده ماندن ندارم. مانده ام فقط برای نهادن این بار؛ ادای دِین ؛ انجام فریضه . و کدام بار، سنگین تر از خبر شهادت سوار؟ و کدام دِین شکننده تر از بیان ان ماجرا خونبار ؟ و کدام فریضه ، سخت تر از خواندن مرثیه ی یک دلاور برای مادر ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۶
Ham Saie
مادر یعنی بر قله ی سبلان برف بنشیند ، سرمایش تا آنجا برسد و او فارغ از هر چیز دیگری صدها کیلومتر انسوتر نگران خواب شب پسرکش باشد که نکند پنجره را باز بگذارد ،رویش را نکشد که مبادا درد کلیه اش دوباره عود کند ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۲۳:۵۰
Ham Saie
هوای کوی تو از سر نمیرود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۷:۲۰
Ham Saie

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست

خیال آب و گل در ره بهانه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۷:۱۰
Ham Saie
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آنکسان که دلی شادمان کنند ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۸
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۸
Ham Saie
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۴۰
Ham Saie
زلف خاتون ظفر شیفته ی پرچم توست
دیده ی فتح ابد عاشق جولان تو باد ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۵:۵۱
Ham Saie
خدا جان بیا دوباره امروز اول مهرمان باشد . میشود ؟ هوم ؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۸
Ham Saie

خاک کوی تو به صحرای قیامت فردا

همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم ...


#حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۶
Ham Saie
✅ یک آیه از جزء 18

 و الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3 مؤمنون)

 و آنان که از [هر گفتار و کردارِ] بیهوده و بی فایده روی گردانند.

🔸 لهو و لغو

اگر ما این مجموعۀ زندگى و این مجموعۀ مرتبط و منسجم را در نظر گرفتیم، لهو و لغو در این مجموعه، با لهو و لغو در یک مقطع جدا و منقطع‏ از مجموعه‏ ها، مفهوم متفاوتى پیدا مى‏ کند.

در این آیه‏  لغو را با سنّت نمى ‏سنجند، که لغو را با اهداف مى‏ سنجند. 
حجى که با هدف حسین نخواند، لغو است، حتى ذنب است. 

◽️ اعراض از هدف، لغو را معنا مى‏ کند؛ 
یعنى اگر تو مى ‏خواهى ببینى این کار لغو است یا نه، درست است یا غلط، باید ببینى با هدف تو هماهنگ است یا نه. 
این ارتباط تنگاتنگ در این مجموعه زنده، با هدف، لغو را مشخص مى ‏کند؛ یعنى عامل مشخص کننده عمل در این شرایط، تنها سنت ‏ها و حدود شرعى قضیه نیستند، بلکه اهداف تو هستند که وضعیت تو را مشخص و روشن مى‏ کنند و اینجاست که اگر آدمى بخواهد بسنجد و بفهمد باید این چنین مجموعه ‏اى را با هم بسنجد.

🔻 ما خیال مى ‏کنیم که‏ سنت‏ و استحباب عمل ما را از لغو مى ‏رهاند در حالى که‏ لغویت‏، با جهت‏ مشخص مى ‏شود. مادام که هدفى و طرحى و برنامه ‏اى نباشد خوبى‏ هاى تو لغو است و حتّى واجبات تو در جاى خود ننشسته و حج تو به نفع یزید تمام شده و طاعات تو، قدرت‏ هاى شیطان را بهره‏ مند ساخته است. بى ‏جهت نیست که در این سوره‏ با این تعبیر، از لغو سخن مى ‏گوید: 

🍃والَّذینَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُون🍃

نمى ‏گوید الذین هم عن اللغو مجتنبون؛ از اجتناب و کناره ‏گیرى و ترک سخن نمى ‏گوید. از اعراض سخن مى‏ گوید و اعراض و اقبال، لازمۀ توجه و عدم توجه به جهت و هدف است. حد لغو با اعراض از جهت، مشخص مى ‏شود.

زندگى ‏اى که معارف ما، آمال ما، احوال ما و اعمال ما در آن با هم گره بخورند و لغو و ذنب ما در این مجموعه معنا شود.
الآن، وقتى که مى ‏خواهیم گناه‏ ها را جمع بندى کنیم به چیزهاى محدودى مى ‏رسیم، مى‏ گوییم این گناه است، در حالى که در آن نگاه، هر چه که تو را به هدف‏ نرساند گناه است؛ «انَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً » (1) آنچه جز خدا باشد وثن است. هر چه را جز خدا بپرستید وثن مى ‏شود.
این نگاه مجموعى است که وضعیت عمل من را مشخص مى ‏کند.


صفایی حائری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۵:۳۲
Ham Saie

ماتیلدا : من دیگه بزرگ شدم لئون ! از این به بعد فقط سنم زیاد میشه 
لئون : اما من به اندازه کافی سنم زیاد شده ، وقتشه که یکم بزرگ بشم ...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۵:۱۴
Ham Saie
روزی که قبض روحمون قراره بکنن هیچ کدوم  عبادتا و مستحبات  یه آدمو تحویل نمیگیرن بلکه آدمی که اون عبادات ازش ساخته رو تحویل میگیرن . نمیگن تو هزار رکعت نماز خوندی جات اون بالاست تویی که دو رکعت خوندی جات اون پایینه . میگن دو رکعت تو چی ازت ساخته و هزار رکعت تو چی. از واجبات که بگذریم برا یه مسلمون هیچ کدوم ازین مستحبات خودشون به تنهایی موضوعیت ندارن جز خضوع و خشوعی که با اونا قراره از آدم بیرون بیاد . اون صبری که بدست بیاره تا تو گرفتاری خرجش کنه ، اون زبونی که باید در بکشه وقتی عصبانیت کورش کرده . حالا برو نماز شبتو با نماز جعفر شروع کن . اگه تره برات خورد کردن . مهم اون سختیه که برا امر مهمتر به خودت بچشونی ، که چقدر از خودت و خوستت بزنی ، چقدر تحمل و طاقتتو زیاد کنی که طول روز دل و زبونو چشمتو حفظ کنی . ببینی چقدر با این کارا صیقل میخوری تا صاف شی ،  چیزی نباشی جز عباد الرحمن ... که بت بگن  " فادخلی فی عبادی  ، فادخلی جنتی ... "
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۴:۲۱
Ham Saie