یا جاری اللصیق ...

۷ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

« چو بلبل در فغان آیم چو بینم بوستانش را
چو گل خندان شوم هرجا که بینم باغبانش را
صبا از بوی پیراهن نگردد چشم ما روشن
نخیزم از سر این ره نگیرم تا عنانش را
چو بندد پاسبانش در به رویم رو نگردانم
کشم جاروب از مژگان فضای آستانش را ...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۳:۲۶
Ham Saie

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۳:۰۹
Ham Saie
بالاخره بارید  برفی که در انتظارش بودم . به هشتمین روز زمستان.تنهاییم را دوست دارم . به خلوتهای شبانه ، به امتداد نور روشنایی های خیابان که راهشان را به اتاق باز میکنند.  از کسی گلایه نخواهم کرد . چه آنها که رفتند، چه آنها که بودند و نخواستند ببینند. رزق دلها به دست توست . ساعتی از میان واژه ها گندمی جدا میکنی و در دلم میکاری بی آنکه متوجه شوم و ساعتی دیگر خوشه هایش را در دنیایم درو ‌‌...  صدای سرفه می آید . مثل هر روز و همین ساعت . زردی چشمانش طاقتم را طاق کرده . حیای میان کلماتش که «چیزی نیست» ... بیا و باز برایم از هاجر بگو . از هروله ی میان صفا و مروه . از « وادی ذی ذرع » ،  ابراهیم و اسماعیلش . بگذار باز کتابهایم را روبرویت باز کنم . تو از شریعتی بگویی . من از بچه های حسینیه ی حاج شیخ مرتضی . از آن شب که گفتی برو چیزی که دنبالش میگردی اینجا نیست . رفتم و از آن روز دنبال تو میگردم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۰:۴۶
Ham Saie

با آدما مهربون باشیم. عجولانه در موردشون قضاوت نکنیم . شاید اون آدم یجای زندگیش درگیر نبردیه که بقیه هیچی در موردش نمی‌دونن ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۱
Ham Saie

نگاهم به آنطرف شیروانی سبز همسایه است . بلندیش سر به سر سروهای کوچه میگذارد . خوشه های قندیل امسال پیدا نیستند . سرما هر چیز را خشک میکرد الا همین خوشه ها که از لب بام آویز میشدند . رزق امسالم گرمای این گوشه از خانه شده . روی میز پر است از باقی مائده های یلدا . انار هست ، سیب هست و خرمالو . و مادر هست و پدر و چه ازین بیشتر . شاید فقط چشمم در انتظار نگاه اوییست که شبی وعده ی آمدنش را داده بود . این ساعت از روز که میشود حرفها سر میروند بر روی کاغذ . میدانم که  بسیار نوشته ام و باز خواهم نوشت . تا زمانی که فرصت مقدر او بگذارد . واژگونی اتوبوس دانشگاه غمگینم کرده . یادش افتادم که رشته ای از زندگیش وصل به احوال آن حوالیست. اینطور وقتها میگویند « انا لله و انا الیه راجعون » . انگار میکنند که تمام حرف همین جمله است بی آنکه مطلع و پایانش را بگویند . بشارت آغاز و سلام انجامش را . همانجا که میگوید « شما را به ترس و نقصان مال و گرسنگی و جان و فرزند می آزماییم ، و تو ای پیامبر بشارتشان ده به صبری که خواهند کرد آن هنگام که بار مصیبت بر دوششان نشست و جان کلامشان که ما از توییم و راه به سوی تو داریم . این منم در آن هنگام که سلامشان خواهم داد و صلوات و رحمتی از جانب من بر آنهاست » . و من به محمد فکر میکنم که چقدر نظرکرده و دردانه است که هر شب منتظر نامه ای از غیب مینشیند و اویی هست برایش که به جانش سوگند خورد به هفتاد و دوی حجر « لعمرک » . به جان تو قسم حبیب و رسول من . فکر کن یکی باشد که بگوید ای جامه به تن پیچیده « یا ایها المزمل »  کجایی که دلم در انتظار اوست . بلند شو و نگاهم کن . « یا ایها المدثر » ای ردای شب بر سر کرده . صدایم کن که من هم چون تو دلتنگم ای حبیب . پاکیزه به دیدارم بیا . مرا به شکوهم ببین . به خاطر من صبر کن بر هرچه میگذرد که من در بلا و دیدن استقامت توست که عاشقترینم و برایش حدیث قدسی بخواند که « مَن طَلَبَنِی وَجَدَنِی وَ مَن وَجَدَنِی عَرَفَنِی وَ مَن عَرَفَنِی عَشَقَنِی وَ مَن عَشَقَنِی عَشَقـــتُهُ وَمَن عَشَقـــتُهُ قَتَلــتُهُ وَ مَن قَتَلـــتُهُ فَعَلیه دِیــتُهُ وَ مَن عَلَیَّه دِیـــتُهُ وَ أَنَا دِیـــتُهُ ... »

 اذان شد ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۷:۳۸
Ham Saie

آب کن این دل یخ زده را به هرم نوازشی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۰۶:۰۸
Ham Saie
سید برایم فال گرفت . 
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن 
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم 
که در طریقت ما کافریست رنجیدن 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۷ ، ۰۱:۴۴
Ham Saie