۰۴/۰۶/۰۲ ۰۶:۰۶:۲۹
معین ...
و تو نمیدانی روایت شب آخر و کاروان سفید پوشان لبنانی را ... از دعای کمیلی که بسم الله اش را با لهجه ی فصیح بعلبک خواندیم . از تأمل لحظه ی آخر ، از اینکه بی دلیل نباید ازان پیشتر میرفتم... از وداع زیر پرچم یا ساقی عطاشی ...
کاروان سفید پوش راهی حرم میشود ، من بر میگردم و یکبار دیگر گنبد را نگاه میکنم ، هل من معین زمزمه میشود . زیر لب میخوانم ،
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده ...
۰۴/۰۶/۰۲