یا جاری اللصیق ...

۱۰ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

انسان به مقام انسانیت نمیرسد مگر توان حمل امانت را داشته باشد و این توان را ندارد مگر ظلوما جهولا باشد و این ندارد مگر بسیار ظلم کننده به نفس باشد و نسبت به این ظلم چشم پوشی کند و جهالت داشته باشد ، اصلا به چشمش نیاید ...


فقط عاشق است که به درد و سختی بی اعتناست... 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۴ ، ۰۵:۴۹
Ham Saie

مواجهه نفس با خیر از باب کسب است ولی مواجهه ی آن با شر از باب اکتساب ...

خیر به خودی خود بر نفس می‌نشیند ولی شر را گنه کار به ظلم و جور  به کام نفسی که لطیف ترین آفریده ی خداوند است می‌خوراند و مکتسب گناهش میکند ...  گویا طفل معصومی را گرفته باشی و به خاطر هوای نفست مجبور به خوردن زهرش کنی و از عذاب کشیدنش لذت ببری ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۴ ، ۲۳:۳۲
Ham Saie

کلام ، بذر وجود آدمیست . آنکه سخن کوتاه می‌کند و کتمان سر میکند و روی این بذر را می‌پوشاند  امید هست که جوانه عمل ازین کشت برویاند و به نتیجه برسد . برعکس هر که توان نگه داشتن حرف ندارد و هرچه شنید رها میکند و بذر هیچ سخنی در خاک وجودش نگه نمی‌دارد ، از هر رشد و برداشتی دور است . او با این حرف زدن خاک روی این بذر را  خراشیده و مجالی برای رشد عملش نگذاشته است .

کتمان کن  ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۴ ، ۱۸:۱۴
Ham Saie


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۴ ، ۰۶:۰۸
Ham Saie
مثل یک ابر از آسمان پایین آمدی و مرا در بر گرفتی . باریدی باریدی ، ابری تیره بودی و سفید شدی . خیس شدم . رفتی و من هنوز نشسته بودم . خیس اشک و آب ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۴ ، ۰۶:۱۸
Ham Saie
ای انسان 
بدان که تو در رهن اعمال خویشی...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۴ ، ۲۲:۵۳
Ham Saie


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۴ ، ۱۶:۵۹
Ham Saie

۲۲ آبان تولد محمد صدرا بود . چند روز پیش با مینا رفته بودن ماکو که آننا رو از بیمارستان ترخیص کنن . دکترا قطع امید کردن و گفتن خونه باشه بهتره . من بخاطر مدرسه نتونستم برم . دیروز صبح مینا بهم زنگ زد که اومدیم ارومیه بیمارستان ارتشیم . فکر کردم آنا رو آوردن . ولی بعدش گفت حال خودمون خوب نیست و نتونستیم بمونیم . رفتم دنبالشون . راستش حال خودمم خوب نبود . سه روز قبلو که تنها بودم از مدرسه که میومدم تا فردا نهایتا یه وعده غذا میخوردم و می‌خوابیدم . این بین چند بارم تا صبح بیدار میشدم و از شدت عرق کل لباسامو عوض میکردم  و دوباره می‌خوابیدم . مینا هم علائمش شبیه خودم بود .  یه ویزیت برا مینا و یکی برا خودم گرفتم و بعد یه سرم برگشتیم . ولی محمد صدرا طوریش نبود . ظهر که رسیدیم خونه هر دو خوابیدن تا ساعت ۷ شب . دیدم وضع محمد صدرا از ما هم بدتره . اسهال و استفراغ و تب ولرز . غروب سمیه اومد با یه کادو و کیک تولد . دید بچه مریضه داخل نیومد و رفت . حتی جعبه کیکو هم باز نکردیم . از مینا پرسیدم آنا چطوره ؟ گفت حال محتضر. چیزایی رو میبینه که ما نمی‌بینیم . نه درست حسابی حرف میزنه و نه چیزی میخوره . مجبور شدیم بیایم وگرنه باید پیشش میموندیم . قبل اینکه بیایم گفت دو نفرو دارم میبینم . یکیشونو میشناسم . حضرت علی علیه السلامه که اومده . اونیکی رو نمی‌دونم کیه ... به حالش غبطه خوردم . یعنی میشه حضرت دم مرگ منو هم مثل آنا شیعه ی خودش بدونه ؟ 

شروع ۲۰۲۵ هنا رفت و رفتیم ماکو و الان آنا و این بین برای تشییع تهران رفتیم ، سلماس رفتیم ، ارومیه رفتیم  و تازه دو ماهم تا آخرش مونده . هر لحظه ممکنه زنگ بزنن و بگن پاشین بیاین آنا هم رفت ... 

محمد صدرا از صبح کنار مینا خوابیده بودن . واسه شام پا شد و گفت گشنمه بابا .  نصف بشقاب سوپی خورد و چند قسمت پپا پیگ نگاه کرد . چشماش داشت می‌رفت ولی به زور خودشو بیدار نگه داشته بود . گفتم چرا نمی‌خوابی بابا ؟ گفت بابا آخه تولدم تموم میشه . گفتم بیا یه شمع فوت کنیم امشب ، تولد واقعی رو نگه داریم وقتی خوب شدی بگیریم . قبول کرد . شمعشو فوت کرد و رفت خوابید . 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۴ ، ۲۱:۴۵
Ham Saie

هر انسانی کم و بیش ظرفیت وجودی و استعداد خودشو متوجهه. می‌دونه اینقدر استعدادی که به ثمر نشسته و به اینجا رسیده تمام قوه اش بوده یا نصفش یا مقدار خیلی کم . و اینکه اگر اراده کنه چقدر می‌تونه پیشرفت کنه و جای پیشرفت داره ... 

وسعت عالم بعد از مرگ تو همون تصور تو از ظرفیت وجودیته و دسترسیت بهش به اندازه ای که استعدادت رو تو این دنیا شکوفا کردی . اونجا فقط همون قدر رو دسترسی داری که اینجا به فعلیت رسوندی . بقیه ظرفیتیه که متصوری از خودت و دست بهش نزدی . پس فقط ناظرش خواهی بود . آفرینش انسان مانند آفرینش عالم است اشاره به همین موضوعه ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۴ ، ۱۲:۵۰
Ham Saie

طفل متکلم، معنا را در ظاهر می جوید . همانطور بالغ طفل خو .

پیر ،بحر معنا را غرق است . ظواهر ، موجودات این بحر . خود را غرق کند که ظاهر بیند ؟ او که ظاهر و معنا با هم دارد .

 کثیر من الآخرین مجذوب ظواهر خشکی اند. نه حتی ظواهر بحر . ظاهر را معنا بینند . لیک پا فراتر باید نهاد . تقرب آن امت قلیل یابند که چشم پوشند ، لمس بحر کنند و ساق تر  ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۴ ، ۰۹:۰۰
Ham Saie