۰۴/۰۶/۲۱ ۰۵:۳۰:۱۴
تنگش به بر کش ...
تنها لحظاتی که از دست رذائل وجودم در امانم همان لحظات متوجه به حضور است . مابقی لحظات تک تک صفات زشت پنهان منتظرند که سر بزنگاه چون جرقه ای بیرون بجهند و هست و نیست وجود را به آتش بکشند ... نفس سرکش اسب افسار به دست نیست ، سگ وحشی قلاده به دست است . هر آن منتظر یک غفلت که رها شود و بدرد ... همه چیز حضور است ، حضور ، حضور ...
۰۴/۰۶/۲۱