یا جاری اللصیق ...

۰۳/۰۸/۲۵ ۲۳:۲۶:۲۰

ضرورت یا آپشن ...

یکبار اینجا را خواندی و دیگر سراغی نگرفتی . به قول خودت بین آپشن و ضرورت ، حکم آپشن را دارد این چیزها برای تو . ولی من باید هر از گاهی بنویسم .یک هفته ای میشود که بیشتر میخوانم و می‌نویسم . زود بیدار میشوم و به کارها میرسم . بعد از آن تلنگری که یک نصفه کاغذ به ما زد ... « به ضرورت ... به ضرورت ... به ضرورت ...  بیشتر بخوان و بیشتر بنویس ...»

این روزها بیشتر از همیشه دوستت دارم ...

بعد از آن شبی که به یکبار از دستم رفتی ، شبی که پایت سر خورد و داخل رود افتادی ،  یک لحظه بودی و لحظه ی بعد نه و  من در حسرت تمام عمری که بی تو باید سر میکردم شوکه شده بودم . چادر مشکیت را روی آب میدیم و بهت و حیرت و تصور تنهاییهای بعد از آن لحظه تمام دست و پایم را بی حس کرده بود  . یاد تمام خانواده های لبنان و فلسطین که جان دلشان یک لحظه هست و لحظه ی بعد نه . آن دستهای کوچک ، آن خاطرات قلبم را همانجا می‌فشرد ...

این روزها قدر تو را بیشتر میدانم ... به قول خودت ،  این بودن ، آپشن نیست ، ضرورت است . میدانم اینجا را هیچ وقت نخواهی دید . ولی می‌نویسم تا یادم بماند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۲۵
Ham Saie