۹۶/۰۵/۱۹ ۲۳:۱۰:۰۷
شب خون ...
هر بار میرسم به اهدنا الصراط المستقیم یاد کربلایت می افتم . صراط مستقیم آنانی که با تو بودند و نعمت هدایتشان بخشیدی ، نه راه آنانی که گرفتار خشمت شدند و راه حسینت را بستند . و نه گمراهانی که نشستند و نگاهش کردند ... مرا ننویس در شمار آن گمراهان . من دلم با توست .نمیبینی جلز و جلزم را ؟ راهم بسته است . نگذاشتند بروم . خودت که شاهد بودی . دلم دارد از جایش در می آید . بغض خفه ام کرده . من تاب غم امشب را ندارم ...
۹۶/۰۵/۱۹