منبع نوریست . آنی تجلی میابد و خاموش میشود ، آن دگر تجلی دگر ، آن دگر سریعتر ، خاموش و روشن ، خاموش و روشن ... میرسی به آنی که آنی نیست و تپش آنچنان سریع است که آن آن تماما تجلیست ... مفهوم زمان با مکان درهمتنیده است و هر زمان مکان ، یک تجلی رحمن . کل یوم هو فی شأن ... و هر تجلی ، یاد تجلیهای قبل را هم در خود دارد و ما چون در تجلی نو ، تجلیهای قبل را به یاد می آوریم فکر میکنیم زمانی گذشته است . درحالیکه زمانی وجود ندارد . بلکه تجلی پس از تجلی دیگر است که زمان و مکان را هر آن تجلی با هم عیان میکند ...
۲۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۴۵